سرنوشت نامعلوم جشنواره جهانی فیلم فجر/ ابهام، بیبرنامگی و شاید انتقالی پرحاشیه
در روزهای اخیر خبری منتشر شد مبنی بر اینکه «جشنواره جهانی فیلم فجر» که چند سالی است از بخش ملی جدا شده بود و به صورت مستقل در اردیبهشتماه برگزار میشد، احتمالاً امسال به جای تهران در شهر شیراز برگزار خواهد شد.
این خبر در حالی مطرح شده که هنوز هیچ قطعیتی در آن وجود ندارد؛ نه دبیر جشنواره جزئیات روشنی ارائه داده، نه مسئولان استانی واکنش قاطعی داشتهاند و نه حتی مشخص شده که چه ظرفیتی برای چنین انتقال بزرگی در نظر گرفته شده است. همین وضعیت مبهم باعث شده تا هم اهالی رسانه و هم سینماگران با پرسشها و ابهامات فراوانی درباره برگزاری این دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر روبهرو شوند.
چرا تهران همیشه میزبان بوده است؟
از همان ابتدای برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر که همزمان با جشنواره ملی فیلم فجر برگزار میشد، تهران بهعنوان میزبان اصلی انتخاب شده بود. شهری که مرکز سیاسی، اداری و فرهنگی کشور است و زیرساختهای لازم برای برگزاری یک رویداد بینالمللی را دارد. حضور سفارتخانهها، دسترسی آسان به فرودگاه بینالمللی، وجود مراکز خبری و امکان دعوت از رسانههای خارجی همه دلایلی بودهاند که تهران را به یک میزبان طبیعی برای جشنوارههای بین المللی بدل کند.
هر جشنواره جهانی برای آنکه بتواند اعتبار کسب کند نیازمند حضور گسترده خبرنگاران داخلی و خارجی است. وقتی جشنواره در تهران برگزار میشود، بخش زیادی از این پوشش خبری به شکل طبیعی انجام میگیرد، چراکه خبرگزاریها، روزنامهها و رسانههای تصویری عمدتاً در تهران مستقر هستند. تغییر محل جشنواره به شهری دیگر بهطور مستقیم این پوشش رسانهای را دشوار و یا از ارزش خبری آن میکاهد.
شیراز؛ شهر فرهنگ یا شهر بیزیرساخت؟
بیتردید شیراز یکی از مهمترین شهرهای فرهنگی ایران است. از حافظ و سعدی گرفته تا تاریخ غنی و معماری منحصربهفرد آن، تخت جمشید و پاسارگارد و پرسپولیس تا رفتار خوش مردمان این شهر همه و همه نوعی نماد افتخار و ایران پرستی هستند. شهر شیراز همواره در مرکز توجه فرهنگی ایران قرار داشته است. اما مساله اینجاست که آیا برگزاری یک جشنواره جهانی فیلم، تنها نیازمند سابقه فرهنگی است؟ آیا زیرساختهایی شهر شیراز آماده برگزاری چنین رویداد فرهنگی و یا بزرگترین رویداد فرهنگی کشور هستند؟ اصلا فرض بر اینکه شیراز از نظر زیر ساخت هم میتواند برگزار گننده و کمیزبان خوبی باشد، آیا میتوان به مدت ده روز یا کمتر از همه اصحاب رسانه و هنرمندان در یک شهر غیر از تهران پذیرایی کرد؟ البته که سال هاست که در همین شهر تهران هم با مشکل برگزاری جشنوارهها رو به رو هستیم و عملا هیچ سالن درخوری برای برگزاری جشنوارههای هنری و سینمایی در کشور وجود ندارد.
برای مثال، هتلهای مجهز با ظرفیت میزبانی صدها مهمان خارجی و داخلی، سالنهای سینمایی مجهز به سیستمهای پخش استاندارد جهانی، شبکه حملونقل مناسب برای جابهجایی سریع مهمانان و امکانات ارتباطی گسترده از جمله نیازهای ضروریاند. اگر این امکانات در حد مطلوب فراهم نباشد، جشنواره به جای آنکه به اعتبار سینمای ایران بیفزاید، به یک تجربه پرحاشیه و ناکام تبدیل خواهد شد. گو اینکه در همین شهر تهران هم بسیاری از این زیر ساختها فراهم نبوده و نیست و سالهاست رسانهها از لزوم یک کاخ جشنواره برای برگزاری جشنوارههای سینمایی صحبت به میان میآورند و البته همیشه این نوع مطالبات در حد حرف باقی مانده و هیچ تلاشی برای ساخت یک مکان مشخص و استاندارد برای لااقل ده جشنواره بزرگ سینمایی در سال انجام نشده است.
مساله دسترسی رسانهها
یکی از مهمترین ایرادات انتقال جشنواره به شیراز، موضوع دسترسی رسانههاست. رسانههای بزرگ کشور عمدتاً در تهران متمرکز هستند و حضورشان در یک جشنواره نیازمند هزینه و برنامهریزی جداگانه است. اگر جشنواره در شیراز برگزار شود، بسیاری از رسانههای کوچک و متوسط احتمالاً شانس حضور در جشنواره را از دست میدهند و در مقابل جشنواره نیز شانس انعکاس اخبارش را در تمامی رسانهها نخواهد داشت.
این موضوع میتواند باعث شود پوشش خبری جشنواره جهانی فیلم فجر به شدت کاهش پیدا کند. از سوی دیگر، رسانههای بینالمللی نیز معمولاً حضور در تهران را به حضور در شهری دیگر ترجیح میدهند؛ چرا که تهران نهتنها مرکز سیاسی و فرهنگی کشور است، بلکه امکان برنامهریزیهای جانبی مثل تهرانگردی، دیدار با مسئولان فرهنگی و حتی دسترسی آسان به سفارتخانهها را فراهم میکند.
اگر قرار باشد رسانههای خارجی به شیراز سفر کنند، سازماندهندگان باید تمهیدات ویژهای برای آنها بیاندیشند. این تمهیدات شامل پروازهای مستقیم، برنامهریزی سفر داخلی و حتی پکیجهای فرهنگی جانبی مانند تور شیرازگردی و بازدید از تخت جمشید و جاذبههای تاریخی میشود. چنین امکاناتی اگرچه جذاب به نظر میرسد، اما هزینه و زمان زیادی میطلبد که معلوم نیست جشنواره توان تأمین آن را داشته باشد. وزراتخانهای که این روزها در تامین بودجه نهادهای زیر دست خود با مشکل روبروست چطور میتواند از پس تامین چنینی مخارجی برآید؟
بحران تصمیمگیری و فقدان شفافیت
یکی دیگر از مشکلات اصلی، نبود شفافیت در اعلام این تصمیم است. هنوز مشخص نیست که آیا برگزاری جشنواره در شیراز قطعی شده یا خیر؟! دبیر جشنواره نمیتواند توضیح روشنی بدهد و مسئولان شهری نیز در موضعی دوپهلو قرار گرفتهاند. این وضعیت بیشتر شبیه به اعمال فشار است؛ گویی برخی میخواهند مسئولان شیراز را متقاعد کنند که با پذیرش میزبانی، لطف بزرگی در حق جشنواره کردهاند.
اما واقعیت این است که چنین رویدادهایی نیازمند برنامهریزی دقیق و ماهها هماهنگی هستند. نمیتوان چند هفته مانده به برگزاری جشنواره، تازه به فکر انتخاب شهر میزبان افتاد. این نهتنها اعتبار جشنواره را زیر سؤال میبرد، بلکه سینماگران داخلی و خارجی را نیز دچار سردرگمی میکند.
تقویم بههمریخته جشنواره
یکی دیگر از مسائل مهم، تغییر زمان برگزاری است. جشنواره جهانی فیلم فجر در سالهای گذشته عموماً در اردیبهشتماه برگزار میشد. البته که در بیشتر دورهها همزمان با جشنواره ملی فیلم فجر برگزار شئد و همیشه در زیر سایه متن و حاشیه جشنواره ملی بود. اما با وجود وقفههای اخیر، انتظار میرفت که دوباره در همان زمان و با جدیت بیشتری در تهران برگزار شود. اما حالا صحبت از انتقال به شیراز در زمانی است که زمان برگزاری جشنواره جهانی تنها یک ماه پیش از جشنواره ملی است.
این همپوشانی زمانی، باعث تضعیف هر دو جشنواره میشود. جشنواره ملی در بهمنماه برگزار میشود و اگر یک ماه قبل از آن، جشنواره جهانی در شیراز برگزار شود، تمرکز رسانهها، سینماگران و حتی مخاطبان از بین خواهد رفت. در حالی که اگر جشنواره جهانی به همان اردیبهشت بازگردد، میتواند با فاصله زمانی مناسب، هویت مستقل خود را بازیابد.
تجربههای مشابه در جهان
نگاهی به جشنوارههای جهانی دیگر نشان میدهد که انتخاب شهر میزبان معمولاً بر اساس امکانات و ظرفیتها صورت میگیرد، نه صرفاً بر مبنای جنبههای فرهنگی یا تاریخی. برای مثال، جشنواره کن در فرانسه اگرچه در شهری کوچک برگزار میشود، اما آن شهر سالهاست زیرساختهای لازم برای میزبانی از هزاران مهمان بینالمللی را فراهم کرده است.
اگر ایران بخواهد جشنواره جهانی فیلم فجر را از تهران خارج کند، باید با همان دقت و برنامهریزی پیش برود. در غیر این صورت، نتیجه چیزی جز افت کیفیت و کاهش اعتبار نخواهد بود.
فرصتها و تهدیدهای شیراز
به هر حال، نباید منکر فرصتهای شیراز شد. این شهر میتواند با تکیه بر میراث فرهنگی و تاریخی خود، به یک مقصد جذاب برای مهمانان خارجی تبدیل شود. جشنواره جهانی فیلم فجر در شیراز میتواند ترکیبی از سینما و فرهنگ ایرانی را به نمایش بگذارد؛ اما همه اینها منوط به آن است که این انتقال با برنامهریزی دقیق، تأمین بودجه کافی و آمادهسازی زیرساختها همراه باشد. در غیر این صورت، شیراز نه بهعنوان یک فرصت، بلکه بهعنوان یک تهدید برای جشنواره عمل خواهد کرد؛ تهدیدی که میتواند به بینظمی، حاشیهسازی و حتی به بیاعتنایی مهمانان خارجی منجر شود.
جشنواره جهانی فیلم فجر و نیاز به عقلانیت فرهنگی
انتقال جشنواره جهانی فیلم فجر از تهران به شیراز، اگرچه در ظاهر اقدامی تازه و جذاب به نظر میرسد، اما در عمل با مشکلات جدی روبهرو است. نبود شفافیت در تصمیمگیری، کاستیهای زیرساختی، دشواریهای رسانهای و همپوشانی زمانی با جشنواره ملی همگی خطراتی هستند که میتوانند این رویداد را به تجربهای ناکام تبدیل کنند.
بهتر است مسئولان پیش از هر تصمیمی، با نگاهی عقلانی به موضوع بنگرند. اگر هدف، تقویت جشنواره جهانی است، باید آن را در زمانی مشخص، با برنامهریزی دقیق و در شهری برگزار کرد که ظرفیتهای لازم را داشته باشد. تهران با همه مشکلاتش همچنان بهترین گزینه برای میزبانی است. شیراز هم اگر قرار است وارد این میدان شود، باید با آمادگی کامل و نه بهعنوان یک انتخاب شتابزده و تحمیلی میزبان جشنواره باشد.
انتهای پیام/

